در این مقاله هر خوراکیای که در سفر لهستان باید تجربه کنید و احتمالا تجربه کردنش در کشورهای دیگر ممکن نیست را با هم مرور میکنیم. شاید فکر کنید اگر مسافر لهستان نیستید پس مخاطب این یادداشت هم نیستید. چه مسافر لهستان باشید و چه نباشید، چیزهایی در مورد فرهنگ غذایی این کشور هست که دانستنش میتواند برایتان به عنوان یک ایرانی جذاب باشد. ایران و لهستان در دوران جنگ جهانی برای سالها تاریخ مشترکی را با هم رقم زدند و این تلاقیهای فرهنگی به مرور محصولاتی برای هر دو کشور به ارمغان آورد. محصولاتی که بخش عمدهای از آن فرهنگهای غذایی بود.
هر چند سالها از آن روزها میگذرد و دیگر نه لهستانیها ایران را به عنوان سرزمین نجات بخششان به یاد دارند و نه ایرانیها چیزی از مهمانان ناخواندهشان در سالهای دور میدانند اما آنچه همچنان واضح است رد پاهایی است که هر کجای لهستان و ایران چشم بگردانیم به وضوح میبینیمشان.
کتلت Cutlet
امکان ندارد در لهستان غذا خورده باشید و کتلت را داخل منوها ندیده باشد. کتلت از آن غذاهاست که لهستانیها به وفور درست میکنند و بعد از مدتی آن را به دایره لغات ایرانیها هم اضافه کردند. در لهستان دو نوع اصلی کتلت وجود دارد. یک کتلت شبیه به فیله مرغی که به شنیسل شباهت زیادی دارد و دومی تقریبا شبیه به کتلت ایرانی و ترکیبی از گوشت چرخ کرده و سیبزمینی است.
بیگوس Bigos
خیلی وقتها این غذا را اولین و مهمترین غذای ملی لهستانیها معرفی میکنند. در گذشته به این غذا خوراک شکارچی میگفتند. چون ترکیبی از گوشتها بود و درست کردنش بین شکارچیها رواج زیادی داشت. بیگوس ترکیبی از گوشتهای تکهای ریز و کلم برگ رنده شده است.
به طور سنتی بیگوس را در نانهای گرد ضخیم و تو خالی میریزند و بعد با تکههای همان نان میل میکنند.
پیروگی Pierogi
این نام برایتان آشنا نیست؟ احتمالا با دیدن تصویر و شنیدن این نام به یاد پیراشکی میافتید. اشتباه نکردهاید. این نام دقیقا ریشه مشترکی با پیراشکی دارد. مانند همه پیراشکیهایی که تا به الان خوردهاید برای پر کردن داخل این خمیر قانونی وجود ندارد. میتوانید به سادگی با ترکیبی از گوشت، سیبزمینی و سبزیجات پر و بعد آب پزش کنید.
خوردن زاپیکانکا ZAPIEKANKA در محله یهودیها
اگر ایتالیاییها به پیتزاهایشان افتخار میکنند لهستانیها و مخصوصا کراکوفیها زاپیکانکا را مایه مباهات میدانند. یک غذای خیابانی بسیار لذیذ که گویی فصل مشترک بین پیتزا و ساندویچ است. این غذا در محله یهودیهای کراکوف که کاژمیهیر نام دارد بیش از جاهای دیگر شهرت دارد. در این محله تعداد زیادی دکه در کنار هم زاپیکانکا میفروشند.
اینکه میان خمیر زاپیکانکای شما با چه چیزهایی پر شود را میتوانید خودتان انتخاب کنید. همین باعث میشود این غذا گزینههای حلالی هم برای مسلمانان داشته باشد.
خوردن کیالباسا Kiełbasa در ون آبی رنگ
حتما این واژه هم برایتان آشنا است. بله ما ایرانیها لغت کالباس را هم از لهستانیها به امانت گرفتهایم. هر چند آنچه ما در ایران کالباس میدانیم هیچ شباهتی به سوسیس ندارد و دقیقا چیزی متضادش است اما در لهستان به یک نوع سوسیس خاص کیالباسا میگویند.
برای امتحان کردن این غذای خیابانی لذید پیشنهاد میکنیم سراغ دو پیرمردی بروید که برای دهها سال است با ون آبی رنگی که از دوران کومونیستی به یادگار مانده، کیالباسا میفروشند. آنها و ماشین آبی رنگ قدیمیشان تقریبا معروفترین فروشندههای غذای خیابانی در کراکوف هستند.
در میلک بار یا bar mleczny غذا بخورید
میلکبار ها پیشینهای حدود سیصد ساله در لهستان دارند. آنها رستورانهایی بودند که غذاهایی که به نوعی فراوردیهای دامی و لبنی بودند را به قیمت مناسب میفروختند. شاید برای اینکه در آن زمان تنها چیزی که لهستانیهای فقیر میتوانستند به وفور پیدا کنند و سیر شوند لبنیات بود.
اما آن چیزی که میلکبارها را به شهرت رساند به قدرت رسیدن کمونیسم بود. در دوران کومونیستی میلک بارها به رستورانهایی تبدیل شدند که غذاهای بسیار ارزان ملی لهستان را در حجم بسیار بالا و قیمتهایی خیلی کم به فروش میرساندند. این رستورانها معمولا برای تمام غذاها قیمتی یکسان داشتند. مثلا هر نوع غذایی میتوانست فقط چهار زلوتی باشد.
در دوران کمونیستی این رستورانها با ساختمانهای ساده، دکورهای بیروح و غذاهای خیلی ارزان مکانی بودند که همه مردم را یک جا دور هم جمع میکردند. به مرور میلک بارها بخشی از خاطرات جمعی ملت لهستان را ساختند. آنقدر که وقتی کمونیسم از میان رفت و رستورانهای پر زرق و برق هر کجای شهر سبز شدند باز هم میلک بارها با تمام سادگیشان جایگاه قبلی را از دست ندادند.
امروز با وجود اینکه خیلی از میلکبارها تعطیل شدهاند اما میتوانید به راحتی در تمام شهر پیدایشان کنید. حتی بارهای واقعی هم در بعضی نقاط به تقلید از آن رستورانهای کومونیستی نوشیدنیهایی با قیمت کاملا یکسان و ارزان ارائه میکنند. این کافهها در سراسر کشور همیشه شلوغتر و پر رفتوآمدتر هستند که خودش به سادگی نشان میدهد که این فرهنگ بین مردم همچنان طرفدار دارد.
پیراشکی PĄCZKI
ما ایرانیها درست کردن پیراشکی را هم از لهستانیهای پناهجو یاد گرفتیم. آنهایی که با کولهباری از رنج و درد و بیماری آمده بودند و زبان شیرینیها و خوراکیها تنها راهی بود که میتوانستند با میزبانانشان ارتباط برقرار کنند.
خیلی زود طرز پخت و نام پیراشکی بین مردم ایران جا افتاد و به خاطر طعم شگفتانگیزش برای همیشه ماندگار شد.
پیراشکی در فرهنگ لهستانی جایگاه ویژهای دارد. تا جایی که در روز پنجشنبه چربی یا Fat Thursday لهستانیها در یک روز دهها پیراشکی را همزمان میخورند. این روز آخرین پنجشنبه پیش از شروع دوران روزه است و در واقع روزی است که هر نوع شکمچرانی برای آخرین بار مجاز است. بعد از آن پنجشنبه، تا چهل روز به روزهداری میگذرد.
اوبوارزانکی OBWARZANKI
این شیرینی گرد و حلقهای مانند را تقریبا در تمام خیابانهای کراکوف، چه پشت ویترین مغازهها و چه روی گاری دستفروشان میبینید. این نان شیرین اصالت کراکوفی دارد. شاید در نگاه اول آن را شبیه سیمیتهای ترکی بدانید. هرچند این تاثیر نمیتواند بی اساس باشد اما طعم اوبوارزنکی شباهتی به سیمیت ندارد و شیرین است.
سوسیس کراکف
این سوسیس یکی دیگر از خوراکیهایی است که از لهستان و کراکف به گوش ما خورده است. آن چه در لهستان به نام سوسیس کراکف مشهور است یک سوسیس ضخیم و دودی است که از گوشت خوک تهیه میشود. سوسیس کراکوف در ایران بدون خوک و با کیفیتی متفاوت تولید میشود اما به دلیل ضخامت و طعم دودیاش همچنان نام زادگاهش یعنی کراکف را یدک میکشد.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
توضیحاتتون و عکس ها عالی بودن
1509 روز پیش ارسال پاسخممنون از توجه شما
1508 روز پیش ارسال پاسخ